جمعه شب مورخ 11 بهمن ماه 1398 خونه باجناقم ( حسین آقا ) دعوت بودیم . باجناقم یک دعوتی همینجوری واسه دورهم بودن گرفته بود و خواهر و برادرهای خانمم به همراه مامان بابای خانمم دعوت بودن . همه باهم کوچیک و بزرگ 33 نفر بودیم . خانمم مثل دو شب دیگه یعنی 13 بهمن ماه تولد 26 سالگی اش بود . شب قبل از دعوتی به من گفت بریم کیک تولد سفارش بدیم که فردا شب همه دور هم هستیم تولد بگیرم و کیک بخوریم .اول که غُرغُر کردم و بعد کم کم راضی شدم و کیک سفارش دادیم . 

یک کیک خوشکل با وزن 2ونیم کیلویی سفارش دادم که 70 هزار تومن شد . شب بعد که رفتیم خونه باجناق که دعوتی داشتن قبل از شام کیک رو خوردیم و یک کوچولو هم منو مجبور کردن برقصم . که یه کوچولو با باجناق و برادر خانمم رقصیدیم . کیک خوردیم و عکس یادگاری دسته جمعی هم گرفتیم . ولی کسی هدیه و کادو نداد چون نگفتیم که میخایم کیک تولد بیاریم و تولد بگیریم . بعدشم شام دعوت باجناق که بودیم چلومرغ از رستوران گرفته بود و جاتون خالی خوردیم .

این هم کیک تولد خانمم .

این هم من و خانومم که با کیک عکس یادگاری گرفتیم .

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Justin مدرسه بهشت جنوب بانک انواع آموزشی Colleen اتوماسیون صنعتی بلاگ باقرالعلوم بازی پوکر آنلاین با پول واقعی پرستوی مهاجر دانش آموزان دبيرستان فردوسى ايلام